روایت دردناک رئیس آنروا از غزه؛ « آنجا یک جهنم واقعی است»
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۹۱۷۳۵
رئیس آنروا در گزارش سومین سفر خود به غزه، به نمایندگان کشورهای حاضر در نشست ژنو غزه را یک جهنم واقعی توصیف کرد.
به گزارش ایسنا، فیلیپ لازارینی، که از سال ۲۰۲۰ به عنوان کمیسر کل آژانس امداد و کار سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی در خاور نزدیک(آنروا) خدمت میکند، در جلسه عمومی مجمع جهانی پناهندگان در نروژ به شرکت کنندگان گفت: مستقیم از غزه آمدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او افزود: اکثر جمعیت غزه به اجبار آواره شدهاند، عمدتاً به بخش جنوبی. رفح اکنون میزبان بیش از یک میلیون نفر است. قبلاً ۲۸۰۰۰۰ نفر در آن زندگی میکردند. این کشور فاقد زیرساختها و منابع لازم برای حمایت از چنین جمعیتی است. در داخل انبارهای خودمان، خانوادهها در فضاهای کوچکی زندگی میکنند که با پتوهایی که روی سازههای چوبی نازک آویزان شده از هم جدا شدهاند. در فضای باز، سرپناههای سستی در همه جا پدید آمدهاند. رفح تبدیل به یک جامعه چادر زده شده است.
لازارینی گفت: فضاهای اطراف ساختمانهای آنروا مملو از پناهگاهها و افراد مستاصل و گرسنه است. کمکها دیگر نمیتواند به کسانی برسد که نمیتوانند به جنوب حرکت کنند. دیگر غذایی برای خرید وجود ندارد، حتی برای کسانی که میتوانند پرداخت کنند. در مغازهها قفسهها خالی است. مشاهده یک کامیون حامل کمکهای بشردوستانه اکنون هرج و مرج درست میکند. مردم گرسنه هستند. کامیون را متوقف میکنند و غذا میخواهند، آن را در خیابان میخورند. من در غروب دوشنبه هنگام ورود به غزه شاهد این صحنه بودم. غیرانسانی خواندن چنین صحنههایی دست کم گرفتن است.
کمیسر کل آنروا تصریح کرد: نظم مدنی در حال فروپاشی است. مردم غزه اکنون در کمتر از یک سوم قلمرو اصلی در نزدیکی مرز مصر قرار دارند. هفته گذشته به رئیس مجمع عمومی نامه نوشتم و هشدار دادم که توانایی آنروا برای انجام مأموریت در غزه به شدت محدود است. کل پاسخ بشردوستانه به شدت به ظرفیت آنروا متکی است که اکنون در آستانه فروپاشی است. آنروا هنوز ۸ مرکز بهداشتی از ۲۲ مرکز را در اختیار دارد. ما بیش از یک میلیون نفر را در مدارس و سایر امکانات خود پناه دادهایم. مددکاران اجتماعی ما به بهترین نحو از افراد آسیب دیده حمایت می کنند. ما همچنان هر غذایی را که میتوانیم بیاوریم توزیع میکنیم، اما این مقدار معمولاً به اندازه یک بطری آب و یک قوطی ماهی تن در روز، برای هر خانواده، که اغلب تعداد آنها ۶ یا ۷ نفر است، کم است. این عملیات پایدار نیست. نه برای جمعیت و نه برای آژانس.
او تاکید کرد: کشته شدن بیش از ۱۳۰ کارمند آنروا تایید شده است. بسیاری از کارکنان ما، که خود آواره هستند، فرزندان خود را با خود به کار میبرند تا اطمینان حاصل کنند که با هم ایمن هستند یا با هم میمیرند. از یکی از همکاران پرسیدم که چگونه توانسته در یک پناهگاه خونسرد بماند و به دیگران کمک کند. او به من گفت که در ساختمان به دنبال گوشهای خلوت میگردد تا روزی ۱۰ بار گریه کند. در غزه جایی برای احساس امنیت وجود ندارد. زیرساختهای غیرنظامی و تأسیسات سازمان ملل از این گلولهها در امان نماندهاند. من دیروز از منفجر شدن یک مدرسه آنروا در شمال غزه وحشت کردم.
لازارینی گفت: مردم غزه در حال اتمام زمان و گزینههای خود هستند، زیرا در فضایی که همیشه در حال کوچک شدن است با بمباران، محرومیت و بیماری مواجه هستند. آنها با تاریکترین فصل تاریخ خود از سال ۱۹۴۸ روبرو هستند و تاریخ دردناکی بوده است. حوادث غزه در پس زمینه ۷۵ سال آوارگی در حال وقوع است. ۷۵ سال ناکامی در یافتن راه حل عادلانه و پایدار برای مصیبت آوارگان فلسطینی. در این مدت آنها از حقوق اولیه انسانی و حق تعیین سرنوشت خود محروم شدهاند. در سرتاسر منطقه، بسیاری از نسل به نسل همچنان در کمپهای پرجمعیت پناهندگان با شرایط زندگی نامتعادل زندگی می کنند.
او افزود: در ۷۵ سال گذشته، جهان از آنروا خواسته است تا از حقوق آوارگان فلسطینی حمایت کند. و ما این کار را با موفقیت انجام دادهایم. اما آوارگان فلسطینی به یک راه حل عادلانه نیاز دارند، نه فقط کمک. امروز آنها احساس می کنند که توسط جامعه بین المللی رها شدهاند. آنها احساس میکنند که به آنها خیانت شده است زیرا جهان در مواجهه با یکی از بدترین فجایع بشردوستانه زمان ما در غزه ناتوان است. آنها اکنون معتقدند که زندگی انسان ها برابر نیست و حقوق بشر جهانی نیست. این پیام خطرناکی است و عواقب جدی در پی خواهد داشت.
به گفته لازارینی، مجمع جهانی پناهندگان نشان دهنده اراده سیاسی جامعه بینالمللی برای تأیید حقوق بشر همه افرادی است که از جنگ و سایر بحرانها فرار میکنند. چه سوریها، سومالیاییها، افغانها یا فلسطینیها، رسیدگی به وضعیت اسفبار پناهندگان و حمایت از حقوق آنها مستلزم اراده سیاسی برای مقابله با ریشههای آوارگی آنها است. پناهندگان اغلب برای مدت طولانی در آن وضعیت می مانند. این تنها مختص آوارگان فلسطینی نیست. همه پناهندگان تا زمانی که وضعیت خود را تغییر دهند، تابعیت خود را دریافت کنند یا به کشورهای مبدا خود بازگردند، پناهنده می مانند.کمیساریای عالی پناهندگان و آنروا ( UNHCR و UNRWA ) هر دو بیانگر مسئولیت جمعی کشورهای عضو سازمان ملل متحد در قبال پناهندگان هستند. مردم غزه مانند همه مردم در آرزوی امنیت، ثبات و تحقق هستند.
کمیسر عالی آنروا گفت: باید در مورد از بین بردن خصائل انسانی که در این جنگ بیداد میکند، زنگ خطر را به صدا درآورم. جنگ غزه به شدت به جنگ رسانهای متکی است. زبان تحقیرآمیز نباید عادی شود. فقدان همدلی تنها به تفرقه، دوقطبی شدن و نفرت دامن می زند. من از کمپینهایی که فلسطینیان و همه کسانی را که از آنها کمک و حمایت میکنند را هدف قرار می دهد، وحشت دارم. شرکای ما در اینجا باید به ما کمک کنند تا از نفرت دور شویم و اتهامات مبتذل مکرر را از بین ببریم. مایوس کننده است که برخی از شرکای قدیمی تصمیم می گیرند رگبار اطلاعات نادرست را باور کنند .
او افزود: ما اول از همه به آتش بس فوری بشردوستانه در غزه و پایان محاصره نیاز داریم تا بتوانیم کمکهای کافی را دریافت کنیم. دوم، ما باید بتوانیم کمکهای بشردوستانه را در خور نامش ارائه کنیم. باید معنادار باشد. روز بعد از جنگ غزه بر اساس نحوه واکنش ما به بحران کنونی شکل خواهد گرفت. ۱۰۰ کامیون یا بیشتر در روز چه چیزی می تواند به ۲.۲ میلیون نفر ارائه دهد؟ بحث های سطح بالا در مورد تعداد کامیون ها در روز آنقدر زمان و انرژی گرفته است که من پاسخی به پدر پنج فرزند در رفح ندارم که از من پرسید چگونه او و فرزندانش میتوانند با یک قوطی لوبیا به مدت سه روز زنده بمانند. ما تا پاسخ انسان دوستانه کافی فاصله داریم. سوم، به طور جمعی، ما باید اطمینان حاصل کنیم که حقوق بینالملل بشردوستانه همچنان چارچوب تنظیم کننده مناقشه است. نمی تواند انتخابی باشد یا قابل تفسیر مجدد باشد.
رئیس آنروا در پایان نتیجه گرفت: مناقشه اسرائیل و فلسطین برای مدت طولانی نادیده گرفته شده است. روند سیاسی نیاز به احیای فوری دارد. برای پایان دادن به چرخه خشونت، مطلقاً هیچ جایگزینی جز یک فرآیند سیاسی واقعی وجود ندارد. این امر مستلزم تلاشهای اختصاصی برای کمک به بهبود هر دو جامعه و زندگی در کنار یکدیگر است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: غزه عملیات طوفان الاقصی رژيم صهيونيستی آمريكا آوارگان فلسطینی شده اند کمک ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۹۱۷۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وقتی مقتول دستور بخشش قاتلش را داد!
تنها پسرِ زنی که ۷ سال قبل در جنایتی هولناک به قتل رسیده بود، وقتی به دادسرا رفت تا مقدمات اجرای حکم قصاص را فراهم کند نشانهای از مادرش دید که در نهایت تصمیم گرفت قاتل را ببخشد. اما این نشانه چه بود و پسر مقتول چطور متوجه آن شد؟
به گزارش ایسنا، به نقل از همشهری آنلاین: یکی از روزهای خردادماه سال ۹۶ به پلیس اهواز خبر رسید که زنی که به تنهایی زندگی میکرد در خانهاش در منطقه چهارراه آبادان به قتل رسیده است. این خبر را نزدیکان این زن به پلیس خبر داده بودند. آنها بعد از آنکه او به تماسهایشان جواب نداده بود نگران شده و به خانه اش رفته و در آنجا با پیکر بیجانش روبهرو شده بودند.
بر بدن مقتول چندین جای بریدگی با جسم برنده و نوک تیز به چشم میخورد. همچنین فرزندان مقتول با بررسی وضعیت او پی بردند که طلا و جواهراتی که او همیشه استفاده میکرده نیز سرقت شده است. از سویی بررسیها نشان میداد که عامل جنایت آیفون خانه را نیز احتمالا با این تصور که تصاویر او را ضبط کرده سرقت کرده است. در همین حال متخصصان پزشکی قانونی بعد از معاینه اولیه جسد اعلام کردند که به احتمال زیاد یک روز از قتل میگذرد. در این شرایط بود که پیکر مقتول به پزشکی قانونی منتقل شده و تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.
برق طلا
آنطور که نزدیکان مقتول میگفتند از مدتها قبل یک نظافتچی برای تمیز کردن خانه مقتول به آنجا میرفت و روز قبل پسر نظافتچی به جای او به خانه زن تنها رفته بود. این زن آن روز در تماس با دخترش گفته بود که پسر نظافتچی که حدود ۱۸ سال داشت طوری رفتار کرده که او ترسیده است. همین اطلاعات باعث شد که نام پسر ۱۸ ساله بعنوان اولین مظنون مطرح و ساعتی بعد به اتهام قتل دستگیر شود.
متهم در همان بازجوییهای مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت با انگیزه سرقت جواهرات زن تنها او را به قتل رسانده است. متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سالها برای نظافت به آنجا میرفت. آن روز چون کارش زیاد بود از من خواست به آنجا بروم. هنگام ورود نگاهم به جواهرات زن افتاد و وسوسه شدم. چند دقیقه ای کار کردم اما ناگهان به سوی او رفتم و بعد از قتل جواهراتش را سرقت واز آنجا فرار کردم. بعد جواهرات را به یک طلافروشی بردم تا بفروشم اما طلافروش فاکتور خواست و فقط به من ۳ میلیون تومان داد و قرار شد بقیه پول را بعد از بردن فاکتور بدهد.
حکم قصاص
متهم به قتل در ادامه با شکایت فرزندان مقتول بعنوان اولیای دم در دادگاه کیفری یک استان خوزستان محاکمه و به قصاص محکوم شد. از آنجا که همه شواهد و مدارک در این پرونده علیه متهم بود حکم قصاص در دیوانعالی کشور نیز تایید و مقرر شد این حکم بعد از پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم، اجرا شود. بر اساس قانون زمانی که قاتل مرد و مقتول زن باشد برای اجرای حکم اولیای دم باید نیمی از دیه قاتل را به او بپردازند.
شمارش معکوس برای قصاص
با قطعی شدن حکم، همه چیز برای قصاص قاتل آماده شده بود. چند روز قبل تنها پسر مقتول برای پرداخت تفاضل دیه به دادسرا رفته بود. او قصد داشت هرطور که شده قاتل مادرش را قصاص کند و اصلا به بخشیدن او فکر نمیکرد. در دادسرا اما اتفاقی افتاد که ناگهان ورق برگشت. او با زنی به نام مریم کارگر دستجردی که در پرونده های قتل زیادی پادرمیانی کرده و باعث صلح و سازش شده روبهرو شد. این فعال اجتماعی در حال تلاش برای صلح و سازش در پرونده دیگری بود و پسر مقتول وقتی او را دید تحت تاثیر حرفهایش قرار گرفت و ناگهان از تصمیمی که گرفته بود منصرف شد. او دادسرا را ترک کرد و چند روز بعد دوباره برگشت و این بار گفت قصد دارد قاتل را ببخشد.
چرا قاتل مادر را بخشیدم
میلاد سوزنچی، فرزند مقتول درباره این تصمیم به همشهری میگوید: در این مدت برای تصمیم گیری خیلی فکر کردم اما به نتیجهای نرسیدم. چند روز قبل بر سر مزار مادرم رفته بودم. از او خواستم نشانهای به من نشان دهد تا بهتر تصمیم بگیرم و از فشاری که تحمل میکنم نجات پیدا کنم. روزی که به دادسرا رفتم تا کار را تمام کنم با دیدن خانم دستجردی آن نشانه را حس کردم. وقتی او با من صحبت کرد آرام شدم و همان موقع تصمیم گرفتم که قاتل مادرم را برای رضای خدا ببخشم. در حقیقت مادرم خودش با نشانهای که نشانم داد خواست تا قاتلش را ببخشم. من هم کاری را کردم که او خواسته بود. حالا از تصمیمی که گرفتهام راضی هستم و احساس آرامش میکنم.
انتهای پیام